که خدا تو را …
برای شکستنش فرستاد….؟؟؟
چرا؟؟؟!!!
من غرورم را به راحتی به دست نیاورده ام
که هر وقت دلت خواست خردش کنی…!!!
غرور من اگر بشکند…
با تیکه هایش شاهرگ زندگی تو را نیز خواهد زد…
امــــــــــــا
همیشه چشم به آسمان دارم
حال عجیبی ست
دیدن همان آسمان که
“شاید “تــــــــــــو
دقایقی پیش
به آن نگاه کرده ای…!!!!
روزی که نگاهمان در هم آمیخت …
می خواستم بگویم که…
اما سکوت کردم
حس کردم ، ازنگاهم ، رازم را خوانده باشی …
حــــتـــی “خـــدا” فرستـــد… !
بــاران اســیــدی… برای تــطهـیـرت
بــرف و پـــاکــی …. بــرای تـشبــیهت
محـــمد و عیـــسی …. بــرای تظــمــینت
یا کــه شیــطان را … برای تقصیــرت
دیـــگر تمــام شــــد ….
“خـــراب شــــد تــصویـــرت”…. !!!
برای بدست آوردنت نمی جنگم… !
به تکدی قلبت هم نمی آیم… !
دوستــــــــــــــت دارم،،،
فارغ از داشتنت….