شیشه احساس…

Avazak.ir-Love10715

شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن…

چندشم می شود از لکه انگشت دروغ…

نویسنده: تاریخ: ۱۳۹۱/۱۱/۰۷ موضوع: جملات عاشقانه دیدگاه ها: ۱۲ دیدگاه

۱۲ دیدگاه

  1. نیلو می‌گه:

    سلام.واقعا عالی بود.
    گاهی دلم می خواد یکی ازم اجازه بخواد که بیاد توی تنهاییم…
    ومن اجازه ندم واون بی تفاوت به مخالفتم بیادتوو…
    واروووووووووم بغلم کنه…
    بگه:
    مگه من مردم که تو تنها بمونی…

  2. اکرم می‌گه:

    نه صدایش را نازک می کرد
    و نه دستانش را “آردی”…
    از کجا باید به “گرگ” بودنش شک می کردم…؟!
    خیلی جالب بود♣♠

  3. محمد کائن می‌گه:

    ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ..
    ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ..
    ﺣﺎﺩﺛﻪ ﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ!
    ﻫﯿﭻ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ..
    ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ﻟﺬﺕ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ.

  4. با سلام سرد را بسوی اسمان به جرخان دست را بلند کن

    وبکو خدایا از تو یا ری میخا هم بهترین نتیجه را میگیری

    فقد نیروی برتر

  5. هیوا می‌گه:

    حـقـیـقـت دارد !

    کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی

    تــا حــاضـر شــونــد ،

    هـمه بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !

    آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!

  6. غزل می‌گه:

    خیلی ممنون…!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    چه خوشکل ویران کردی تمام آرزوهایم را…!

  7. غزل می‌گه:

    نمی دانم کدام سخت تر است؟!
    .
    .
    .
    .
    .
    اینکه تو با دیگری هستی یا دوری تو…!

  8. آریانفر وریج کاظمی می‌گه:

    شبیه آینه بودی؛شبیه سنگ شدی
    به رنگ آب نماندی؛اسیر رنگ شدی
    برای پیرهن کودکی دلم تنگ است
    و مادرم که بگوید چه قدر قشنگ شدی!

  9. سعید می‌گه:

    خدایا ؟
    .
    .
    .
    .
    .
    هیچی ولش کن!!!؟

  10. hanieh می‌گه:

    دروغ هاشو…
    هیچوقت فراموش نمیکنم…هیچوقت..

  11. elena می‌گه:

    عالی بود،
    صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناکتر.ولی……..
    از این دردناکتر این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش؟؟؟؟؟

يک دیدگاه بدهید به