موج اگر میدانست ساحل دستش را نمیگیرد…
هرگز برای رسیدن به آن نفس نفس نمیزد…
به پشت سرم نگاه میکنم شاید هنوز کسی مرا دوست داشته باشد اما… همه، کاسه ی آب به دست منتظر رفتن من هستند…
نشسته ام امشب در بالاترین جای این شهر سو سوی چراغ ها تو را به یادم می آورند من نقش تو را بر ستارگان میزنم با اینکه دیگر ستاره ات پیدا نیست و ستاره ی تنهاییم کم فروغ شده هنوز در دل باورم آن ست…
اعشق به زخم برسه سکوت میشه سکوت کن سکوت کردم ارامشم این روزها مدیون همین انتظاریست که دیگر از کسی ندازم
سایتت خیلی لطیف و قشنگه….. عکسهایی هم که میزاری قشنگه….. موفق باشی دوستم.
به پشت سرم نگاه میکنم شاید هنوز کسی مرا دوست داشته باشد اما…
همه، کاسه ی آب به دست منتظر رفتن من هستند…
نشسته ام
امشب در بالاترین جای این شهر
سو سوی چراغ ها تو را به یادم می آورند
من نقش تو را بر ستارگان میزنم
با اینکه دیگر ستاره ات پیدا نیست
و ستاره ی تنهاییم کم فروغ شده
هنوز در دل باورم آن ست…
اعشق به زخم برسه سکوت میشه
سکوت کن سکوت کردم
ارامشم این روزها
مدیون همین انتظاریست که دیگر از کسی ندازم
سایتت خیلی لطیف و قشنگه…..
عکسهایی هم که میزاری قشنگه…..
موفق باشی دوستم.