مات شدم …

Naghmehsara (508)

 

مات شدم …

از رفتنت !

هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود …

این وسط فقط یک دل بود …

که دیگر نیست!

نویسنده: تاریخ: ۱۳۹۳/۰۳/۰۴ موضوع: جملات عاشقانه دیدگاه ها: ۱۱ دیدگاه

۱۱ دیدگاه

  1. غزل می‌گه:

    همه ی رفتنها دوری و فراموشی نیست ، این بار یعنی برای همیشه در قلبم ماندگاری ، تو حبس شده ای ، اسیر کرده ای شاید هم دوریت کسی را کشته است و خود بی خبری …

  2. الهه می‌گه:

    گاهی اونی که میره بیشتر عذاب میکشه از کسی که رها شده من تجربه رفتن دارم

  3. تانیا می‌گه:

    تمام حرف مجنون یک کلام است

    “نفس” بی یاد “لیلایم” حرام است . . .

    عشق + تو = زندگی

    من – تو = دیوانگی

    زندگی + تو = آرامش

    زندگی – تو = مرگ

  4. زهرا می‌گه:

    معشـــوقه ای پیــدا کــــرده ام به نــام روزگـــار !!!

    ایــن روز هـــا سخـــت مرا در آغــوش خویــش

    به بــــــــــــــآزیـــــــ گرفــته اســت…

  5. ف.عبدی می‌گه:

    برگرد….
    من نگذاشتم هیچکس روی صندلیت بنشیند حتی غبار

  6. شیوالاجی می‌گه:

    مات جملت شدم

  7. mdn56 می‌گه:

    ستاره هادیده نمیشندتو روزهای ابری اونهاروتودامن شبی باید دیدکههوا صاف وآفتابی باشه…

  8. shahla samadi می‌گه:

    سلام

    مرسی دوست عزیز عالی بود
    جملات عاشقانه و پرمغز

  9. mahana می‌گه:

    کارت حرف نداره !!عاااااااااااالی بود دمت گرم

  10. fatemeh می‌گه:

    عالی بود یهنی محشره دمتون گرم بابا

يک دیدگاه بدهید به