پنجــــره کـــم آوردم…

Naghmehsara (553)

 

تـــا تمـــاشـــای تــــو راهــــی نمانــــده بود…

پنجــــره کـــم آوردم…

کـــاش ایــن همــه دیـــوار نچیـــده بـــودی…

نویسنده: تاریخ: ۱۳۹۳/۰۶/۰۲ موضوع: جملات عاشقانه دیدگاه ها: ۱۱ دیدگاه

۱۱ دیدگاه

  1. saeed می‌گه:

    سلام
    وب سایت شما فوق العادست
    واقعا زیبایی جالب و چشم نوازی داره
    دوست شما سعید ختائی
    بای

  2. الهام می‌گه:

    سلام

    متناتون هم مثل عکساتون خاصند…

    واقعا متنای زیبایی هستند

  3. سعید می‌گه:

    سلام
    خیلی سایت قشنگی داری .

    آقا محسن من هرشب یکی دوساعت میام و مطالب رو میخونم.
    مرسی بابت خوش سلیقه بودنت.
    فقط کاش آهنگ سایت رو بر میداشتی آخه برا یکی عین من که زیاد میاد سر میزنه تکراری هست و ترجیح میدم از کامپیوتر خودم آهنگ بزارم
    به هر حال ممنون و مرسی

  4. arefah می‌گه:

    سلااااااااااام واقعا وبلاگ قشنگی دارید

  5. الهام می‌گه:

    سلام عاغا فقط شما برای دیدن این ساعت وقت نمیگزارید من خودم حت اگه نتم نداشته باشم میرم کافی نت اره دادا موفق باشی اقا محسن شما هرچی پست جدید بزارید میگم کمه پس بیزحمت پستاتونو زیاد کنید:* @

  6. vahed می‌گه:

    خدایا دستم را بگیر

    به زندگیم نور ایمانت رو بتابان

    طناب تقوا به پاهایم ببند

    و کمند مهر را بر دلم محکم کن

    تا از تو دور نگردم…

    به وب منم سر بزنید

  7. روزی میرسد که در خیال خود

    جای خالی ام را حس کنی

    در دلت با بغض بگویی:

    «کاش اینجا بود»

    اما من دیگر………………………………..به خوابت هم نمی آیم

  8. جهد می‌گه:

    امان از دیوار بی احساسی که سایه خورشید پشت آن تاریکی در چشم می کارد…
    فرهاد می خواهد شکستن این دیوار فراق ساز…

  9. جهد می‌گه:

    امان از دیوار بی احساسی که سایه خورشید پشت آن تاریکی در چشم می کارد…
    و فرهاد می خواهد شکستن دیوار فاصله ها

  10. جهد می‌گه:

    شکستن دیوار فاصله ها فرهاد می خواهد…
    و فرهاد دیوار را خواهد شکست اگر صدای قدم های بی تابی شیرین را از پشت آن بشنود

دیدگاه خود را ارسال کنید