دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم …
می آید و می ماند …
و به تنهاییم پایان می دهد …
امد …
رفت …
و به زندگیم پایان داد …
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم …
می آید و می ماند …
و به تنهاییم پایان می دهد …
امد …
رفت …
و به زندگیم پایان داد …
بالاخره خنده های یک نفر باید چیزی را آب کند …
یا خنده های تو قند را
یا خنده های من غم را !
وقتی کسی نیست …
که به دادت برسه …
داد نزن …
شاید از سکوتت بفهمند ..
که چقدر درد و غم تو وجودته !!!
خـــدایـا . . . !
گـاهــی تــو را بــزرگــ می بـیـنـم و گاهـی کــوچـکــ ،
ایــن تــو نـیستی کـه بــزرگ می شــوی و کـوچـک . . .
ایــن مـنـم کـه گاهـی نــزدیـکــ مـی شـــوم و گاه دور . . . !!!
قـبـل تـــر هـا . . .
عـاشــقـانـه هــای هــر کـس را کـه مـی خــوانـدم ،
بـه ســادگی اش مـی خـــنـدیـدم !
حـالا خــودم گــریـه می کـنـم و بــرایـت عـاشـقـانه می نــویـسـم . . . !!
میخوام اعتراف کنم …
کم آوردم …
توئی که اسمت تقدیره،سرنوشته،قسمته …
هر چی که هست …
دست بردار از سرم …
به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …
یک ویرگول میگذارم …
این هم امیدیست ، شاید که برگردی …