آمدنت بدون سلام بود…
رفتنت بدون خداحافظ…
چهـ جالب…
نهـ سلام بلد بودیـ …
نهـ خداحافظ…
بی تفــاوت بودنم را…
بـه پای ساده بودنـم نـذار…
من بـی تفاوتم…
چون تــو ارزش آنـرا نداری که…
فکـرم را به خود…
مشغــول کنی…
جـوابــ اینـ همهـ عاشــقیــ …
مـنـتــظر مانـدنـ …
پـشـتـــ خـطـیـسـتــ کهـ …
تــا ابــد خاموشـ استـ …
وقتی دلت گرفته باشه …
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند …
باز هم دل تو بارانیست …
خیس تراز دریا خراب تر از امواج .
تو را…
برای همه ی شب هایی بی مهتاب …
برای کـوچـه هایی پر از سـکـوت …
برای دشت های بی گل …
برای دریاهای خشک شده …
برای آسمان های بی باران …
و برای همه ی چیزهایی که باید باشد و نیست می خواهـم.
دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی بهت…
کمی آغوش آسمانی کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا…